روسپی ها در خوابگاه لباس داستان های سکسی تلگرامی عوض می کنند
عوضی فرود آمده است. من کنار یک درخت نشسته ام و بلافاصله قبل از روز بعد کار در بزرگراه تغییر لباس را شروع کردم. کیف دستی وسیع خود را باز کرد و از آنجا لباسهای روشن دریافت کرد که باید مشتریان بالقوه را به خود جلب کند. من یک بند شلوار صورتی و پیراهن قرمز بدون سینه بند پوشیده ام. اما پس از آن ساخته نشد و او شورت خود را به رنگ سبز روشن تغییر داد. او جوراب های کوتاه قرمز تا زانوها داستان های سکسی تلگرامی و کفش های سکوی بلند می پوشد. سپس صندل ها را در کیف خود پنهان کرد ، جایی که بقیه لباس ها به آنجا رسیدند ، صاف شد و به سمت مسیرها رفت.